امشب حالی بودم که گریه کردم و در اون حال روی تخت با درد یهو یادم افتاد یکی هست که به کمک من نیاز داره و سریع براش دست بکار شدم.
ناگهان یاد فرانسس افتادم در تاسکنی. و اتفاقیهه براش افتاد. چقدر از تو ممنونم. کمک کن بتونم دست گیر آدمها باشم وقتی از دستم کاری برمی یاد. که بتونم در اوج نیاز به فکر بقیه باشم. چون تو توی دل من باشی.
یاد ,بتونم ,افتاد ,تو ,اوج ,فکر ,دستم کاری ,از دستم ,وقتی از ,کاری برمی ,برمی یاد
درباره این سایت